در w.j jellinghaus, 1936 کشف نمود که آلیاژهای معین پلاتین - کبالت یک «نیروی وادار کننده» (coercive force) بالا و غیر طبیعی دارند. از این تاریخ نیروهای تا ka/m 540 در این آلیاژ در درجه حرارت استاندارد اتاق، مشاهده شد.
از آن پس، اطلاعات گرانبهای زیادی برای این آلیاژ (در سری هایی به شکل ورق ها) به وسیله R. Smoluchowski, J. B. Wewkird ، D. L martin, J. H. Geister منتشر شده است، در این رابطه در آخرین سری ها، به صورت موارد زیر پیشنهاد شده است (Ret 2). آلیاژهای پلاتین - کبالت مورد استفاده در مگنت های دائم، با نزدیک به 50% ترکیب 23.3 wt % Co (در این حوزه ). در درجه حرارت های بالا، بصورت «مکعب با سطوح مرکز یافته» بی نظم و در درجه حرارت های اندک با فرم چهار ضلعی با سطوح مرکز یافته (Face - Centeried) بدست می آید. آلیاژهای نزدیک CO 30% را به فرم شبکه سوپر لاتیک (Super lattice) مشابه با Cu 3Au در مکعب مرکز یافته با اتم های کبالت (در سایت های گوشه) و با اتم های پلاتین در گوشه های صفحه به دست می آورند. هرگاه سفارشبه یک نتیجه گیری، برای سخت سازی قابل ملاحظه به وجود آید، این متریال با تغییرات مقداری در کار کشش نیز وارد خواهد گردید.
ویژگی های مغناطیسی. این ویژگی مربوط به آلیاژهای پلاتین - کبالت می تواند با تنظیم ترکیبات شیمیایی (در داخل رنجی از از 60% Co تا 40 ) و با تغییرات عملیات حرارتی تفاوت نماید. منحنی های خواص مغناطیسی ، بعنوان یک تابع از زمان و حرارت در عملیات ایج ،؛ در اوراق مربوط به martin D. L. (Ref 3 , 4) ارائه شده اند.
براساس این اوراق :
1.بهم خوردن فاز متریال یک اشباع (Bi)p و القا رسوب یا ته نشین، Bt بالاتر از آلیاژ سفارش شده خواهد داشت
2.نیروی مجبور کننده Hd , Hc , (Corcive force) و رابطه تولید انرژی (BH)m با یک حالت ماکزیمم افزایش یافته و سپس با زمان اضافی در عملیات ایج کاهش می یابد.
3.مقادیر بالا یا پیک مربوط به ( BH)m , Hd , Hc در عملیات ایج الیاژ در تعیین می شد. یک نیروی جبری، که در حداکثر غنی شده نیز قرار دارد. در قبل از انجام سفارش و تنظیم تکمیل خواهد شد.
4.اثر کبالت : در خواص مغناطیسی به درستی و دقیق پایدار شده نیست. هر چند آلیاژ واحد 50% Co تا 49 بالاترین «نیروی جبری » را داشته و در بالاترین (BH) max است.
5.خواص مغناطیسی نه فقط در ارتباط با زمان و درجه حرارت « اجرای ایج» است بلکه با درجه حرارتی ست که آلیاژها ، قبلا برای « بهم خوردگی یا بی نظمی » در ان گرم شده اند، و البته با نسبتی که درجه حرارت بهم خوردگی در ان خنک می شود نیز رابطه دارد.
6.آلیاژ های پلاتین - کبالت می توانند با هر یک از روش های ذوب یا متالوژی پودر آماده شوند. این آلیاژها با تکنیک های درست خواهند توانست به « کار گرم یا سرد» پاسخ دهند ، لیکن حضور سولفور (گوگرد) در انها می بایست برای ممانعت از ترک گرم یا شکست حرارتی تحت کنترل قرار گیرد. فازهای بهم خورده ( disordeved phase) نرم تر بوده و نسبت به فازهای تحت سفارش (حاوی نظم) چکش خوارتر ( ductile ) هستند. بنابراین می توانند با عملیات کوئنج در درجه حرارت اتاق حفظ شوند.
ریفرنس های تکمیلی / additional references
1. W. J. Jellinghous, Zeitschrift fur Technische Physik, vol 17, 1936, p 33.
2. J. B. Newkirk and R. J. Smoluchowski, Applied Physics, Vol 22, 1951, p. 290
3, D. L. Martin, Effects of Temperature on remanence Magnetics,
H. J. Albert and L. R. Rubin, "Magnetic Properties of Platinum Group Metals and Their alloys". In Platinum Group Metals and Their compounds-ad -vances in chemistry, Series #98, edited by Robert L. Gould, American chemical Society, 1971
M. S. Walmer, Engelhard Industries Technical Butletin, 1961-1962
J. c. chaston, British Patent 849, 1960p 505
P. Brissoneau, A. Blanchard and H. Bartholin, Institute of Electrical and Electronic Engineers Transactions on Magnetics, vol.2, 1966, p. 479
R. A. Mc Currieando Gaunt, Philosophical Magazine, Vol 13, 1966, p 567
P. Gaunt, Philosophical Magazine, vol 13, 1966, p 579
D. Treves, J. T. Jacobs and Savatzky, Journal of Applied Physics, vo46, No. 6, June 1975
J. Driller and Parsonnet. Institute of Electrical and Electronic Engineers Transactions on Magnetics, Vol 9, No. 3, Sept. 1973, p444 447
R. A. M.C. Currie, nature, Vol.216, October 14, 1967, P 149
ریفرنس ها / REFERENCES
1. R. P. carreker, Jr., General Electric Research Lab Report 55- RL- 1413, Schenectady, NY, 1955
2. E. Grunelsen, Annalen der Physic, Vol 25, 1908, р 825
3. W. Koster and J. Scherb, Zletshrift fur Metallkunde, Vol 49, 1958, p 507
4. E. P. Sadowski, H. J. Albert D. J. Accinno and J. S. Hill, stress Rupture Properties of Some Platinum and Palladium Alloys. AIME Metallurgical society conference, "Refractory Metals and alloys", Vol 11, M. semchysen and J.J. Harwood (Eds.), Interscience Publishers, ny 1951
5. The International Practical Temperature Scale of 1968 Amended Edition of 1975, Metrologia, vol 12, 1976, p.7-17
6. P. Hidnert and w. sander, NBS circular 486, U. S. Dept. of commerce, National Bureau of Standards, Washington, D. c., 1950
7. F. N, Jaeger and E. Rosen ohm, Physics, Vo6, 1939, p. 1123
8. R. W Powell, R. P. Tye and M. J. Woodman, Platinum Metals Review, vol 6. 1962, p 138
9. R. F. Vines and E. M. Wise, "Platinum Metals and Their alloys", international Nickel Co., 1941
10. P. Drude, Annalen der Physik, Vol 31, 1910, p 1017
11. W. Meier, Annalen der Physik, Vol 31, 1910, p. 1017
12. G. Hass and L. Hadley, "optical Preperties of Metals", in American Institute of Physics Handbook, 2nd Ed, New York, 1965, p.6-107 to 6-118
13. Corrosion handbook, John Wiley & Sons, 1948.
14. E. M. wise and J. T. Eash, Transactions of ALME,
Vol 128,1938, p 282
استفاده های تیپیک و نمونه. هرگاه یک آلیاژ پلاتین و کبالت به درستی وارد پروسه یا فرایند شود محصولاتی با انرژی بالا و شدید تولید می شود. به این دلیل، این متریال مورد استفاده در سطوحی دارد که نسبت ضخامت به طول ان، در اغلب فلزات مگنت شونده، رضایت پخش نمی باشد. مگنت های پلاتین - کبالت در اغلب کارکردهای بحرانی ( که در ان الزام به حداقل فضا یا وزن و اجرای یک حرارت پایدار، بدون ترس از فرسایش) وجود دارد ممکن است بهترین انتخاب باشند. استفاده های تیپیک و نمونه این فلز شامل «مگنت های فوکوس کننده» (focusing) مگنت های کمک شنوایی، کارتریج های فونوگراف مغناطیسی، مگنت های ساعت های الکتریکی، رتور موتورهای کوچک یا مینیاتوری و بیرینگ های ژیروسکوپ (gyro) هستند.
سایر کارکردهای مهم شامل : فیلم های Pt - Co (برای استفاده در سیستم های دیجیت نوری - مغناطیسی ثبت کننده) کارکردهای «کاشت پزشکی» (medical implant) حس گرها و محرک های دهلیزی (atrial) و به همان تناسب در یک سیستم مربوط به حمل یا جابجایی درون جهشی مغناطیسی (magnetic emboli) از طریق یک سوند راهنما (میله فرو رنده در بدن) به سرخرگ های ویژه وابسته به مغز (cerebrat arteries) است.